هنر گفت وگو – فابیو نوامبر با دیزاین بوم
هنر گفت و گو نام اثری سترگ از هنرمند سورئال رنه مگریت است؛ در چشم اندازی از غول هایی در نبرد یا از اغاز جهان، دو انسان کوچک در گفت و گویند، سخنی ناشنیدنی جاریی است که در سکوت سنگ ها جذب می شود، اما در پای سنگ های تل انبار شده مجموعه حروفی شکل گرفته اند: رویا، صلح یا مرگ که تلاش دارند به اشوب سنگ ها نظمی دهند. اتووود گفت و گوهایش را زیر عنوان این ستون خواهد اورد.
در بیست و یکم سپتامبر 2011 دیزاین بوم با فابیو نوامبر Fabio Novembre در استودیو او در میلان به گفتگو نشسته .
بهترین زمان روز برای شما چه هنگام است ؟
من تلاش می کنم تا جایی که امکان دارد از روزمرگی داشتن ، دوری کنم . لحظه هایی را که همه برای خوردن غذا دور هم جمع می شویم را دوست دارم ؛ یک لحظه بسیار مهم در فرهنگ ایتالیایی که به آن معتقدم . خیلی مهم نیست که در خانه باشید یا رستوران ، خود آن لحظه اهمیت دارد .
در حال حاضر به چه نوع موسیقی گوش می دهید ؟
امروزه مثل رشته های خلاق دیگر ، یک مشکل بزرگ وجود دارد . ما در لحظه ای هستیم که تحقیقات متوقف شده و تمامأ آثار گذشته را تجدید و احیاء می کنیم . افراد کمی مانند جیمز بلیک هستند که هنوز در حال کشف و در عین حال الهام گرفتن از گذشته می باشند . او یک golden boy است و در موسیقی اش یک رشته قوی را با الکترونیک و ... کنار هم می گذارد . عاشق جک وایت هستم و همچنین موسیقی ایتالیایی را هم دوست دارم . یک آدم بسیار التقاطی هستم ؛ یک تعریف فوق العاده برای ایتالیایی های جنوبی توسط Curzio Malapart که می گوید : ایتالیایی ها در هیچ کاری خوب نیستند ولی قادر به انجام هر کاری می باشند ، مثل من .
چه کتاب هایی در میز کنار بستر شما هستند ؟
وقتی شما پدر یک دختر سه ساله و شش ساله هستید ، خواندن کتاب یک تعهد بسیار سخت است . همیشه حدود 15 کتاب معلق دارم که خواندنشان را شروع کرده ولی به پایان نرساندم ، از یکی به دیگری . زمانی که شروع به خواندن میکنم ، احساس می کنم که زمانِ بودن با دخترهایم را از آنها گرفته ام ، مخصوصأ اکنون که بسیار جوانند. یک احساس عجیب و غریب که تنها والدین آن را می فهمند . اما عاشق کتابم و همیشه با کتاب احاطه شده ام .
آیا شما مجلات طراحی ، معماری و مد را هم می خوانید ؟
مثل موسیقی ، همه چیز را می خوانم چون بسیار کنجکاوم . نشریاتی را دوست دارم که چند موضوع را با هم ترکیب می کنند ، چراکه اگر تنها بر یک موضوع تکیه کنند ، کسل کننده می شود مثل مجله های معماری و مد .
خبرها را از چه منبعی دریافت می کنید ؟
تلویزیون نگاه نمی کنم ، یک راه ساده برای خلاص شدن از یک نفر . عاشق اینترنت و تمام امکاناتی هستم که زمان به ما ارائه می دهد . عاشق اشیائی مثل آیفون و آی پد هستم . چنین امکاناتی در زمان دانشجویی ما نبوده ، ولی اکنون امکان دسترسی راحت به هر اطلاعاتی را خیلی سریع داریم .
حدس می زنم که به نحوه لباس پوشیدن خانم ها توجه می کنید . در این موضوع چه سلیقه ای دارید؟
این طور نیست که همه خانم ها با کفش های پاشنه 12cm خوب جلوه می کنند ، برخی از آنها با صندل و کفش راحتی بهترند . به همین شکل راجع به دامن و شلوار برای آنها . هر کس باید راه خود را برای بیان خود و افکارش داشته باشد و زمانی که من این را در فردی می بینم از او تشکر می کنم . زمانی که یک زن تعادل را حفظ می کند و ظاهر او با شخصیتش مطابقت دارد ، از نگاه من زیباست و این زمانیست که یک فرد به چشم شما جذاب می آید .
از چه نوع لباسی برای پوشیدن اجتناب میکنید ؟
هیچ نوعی ولی همیشه به یک شیوه لباس می پوشم و در این موضوع خسته کننده هستم .
زمانی که بچه بودید ، دوست داشتید که یک طراح شوید ؟
در زمان کودکی من ، طراحی به عنوان یک شغل وجود نداشت . بود ولی شناخته شده نبود و مردم آن را نادیده می گرفتند به طوری که مجبور به انتخاب یک شغل کلاسیک بودید . اما زندگی برای تکامل رشد می کند و به عقیده من حرفه ها با سرعت چشمگیری تغییر میکنند ، به طوری که شما واقعأ نمی دانید چه شغل و حرفه هایی در 30 سال آینده وجود خواهند داشت . من خوش شانس بوده ام چراکه هیچ فشاری از جانب خانواده ام برای انتخاب شغل نداشته ام .
در چه مکان هایی بر روی طرح ها و پروژه هایتان کار می کنید ؟در مورد کارهایتان با دیگر طراحان هم بحث میکنید ؟
من با تمام طراحان دوستم و این یک موضوع قابل تقدیر است . با اکثر آنها معاشرت دارم . وقتی کار خوبی در اطرافم می بینم، شگفت زده می شوم . فرد مثبتی هستم و با نگاه متفاوتی به اطراف می نگرم . مثلأ نام دخترانم . نام دختر اول من “verde” است و در زبان ایتالیایی یعنی سبز . نوامبر نام خانوادگی من است و به چیزی بارانی ، خاکستری و سرد معنی می شود . منظورم این است که شما باید آن روی سکه را هم ببینید . همسر من اهل آژانتین بوده و نوامبر برای آنها به معنای بهار است بنابر این کاملأ سبز است . به همین خاطر نام دختر من “green November” شد که دارای یک تضاد هم می باشد . اما در واقع این بزرگترین درس من برای دخترم بود که همیشه با نگاهی متفاوت به اطراف بنگرد .
سبک خود را تعریف کنید . مثل توصیف یک دوست خوب .
اگر بخواهم در یک کلمه بگویم : معاصر . زمان حال برای من هدیه ایست که باید در آن به شدت زندگی کنید . نمی توانم خیلی در گذشته و یا آینده زندگی کنم . یک انسان معاصر در زمان خودم ، این یک کلمه کلیدی است . تلاش برای همنشین کردن موضوعات در موقعیت درست خودشان برای ایجاد یک تغییر بزرگتر .
لطفأ برای ما از تحول و تکامل در کارهای خود ، از پروژه اول تا به امروز بگویید ؟
در اولین پروژه نسبت به پروژه های آخر ، شما روش های ساده ای از جایی که آغاز کرده ام را می بینید . می توانید ببینید که زمانی که جوان تر بودید ، انرژیِ را گاهی بدون هیچ کنترلی گسترش می دادید ولی کاملأ طبیعی . این شبیه به هنرهای رزمی است . هنگامی که به عنوان یک کودک شروع میکنید ، قوی هستید و انرژی زیادی برای گسترش دارید ولی هنوز کمربند شما سفید است . خیلی نسبت به اعمالتان آگاه نیستید . هرچه بیشتر رشد کنید ، بهتر می توانید اعمالتان را کنترل کرده و دقیق تر شوید . و این همان چیزیست که باعث می شود بزرگتر شدن را تحسین کنم . و این دیدگاه من است که بزرگتر شدن به معنای عاقلانه تر عمل کردن می باشد .
چه پروژه ای بیشتر رضایت خاطر شما را جذب کرده ؟
همه آنها فرزندان من هستند و دوره های مختلف زندگی من را نشان می دهند . مانند اتصال نقطه ها به هم برای رسیدن و درک یک تصویر بزرگ هستند . همه آنها بخشی از یک مسیر می باشند که شما از پیش نمی توانید تصور کنید اما زمانی که برای یک لحظه متوقف می شوید ، آن را حس کرده و با توجه به تماشای آن می پردازید . به گمان من ، شما حس و معنای کار را نمی توانید از پیش تصور کنید در غیر این صورت فردای آن روز خواهید مرد . مثل این می ماند که شما آن را در مسیر متوجه شوید . من تلاش دارم که بهترین مکان را برای کارم پیدا کنم و همچنین برای کارهای معماری . برای من همه چیز راجع به ارتباطات است . واضح کردن ارتباطات هدف من است .
برای چه کسی مایلید چیزی را طراحی کنید ؟
شما می توانید هر چیزی را به یک فرصت تبدیل کنید . تمایلی به کار برای شخص خاصی ندارم . هر چیزی می تواند به یک موضوع فوق العاده تبدیل شود .
آیا طراح با معماری از گذشته است که شما او را تحسین کنید ؟
من افرادی چون ettore sottsass و alessandro mendini را می ستایم . اینها افراد مهم زمان من هستند که دوست دارم از آنها یاد کنم .
و بین کسانی که هنوز معاصر هستند و کار میکنند ؟
اشخاص زیادی هستند : marc newson, tom dixon, jaime hayon, ora ito, the bouroullecs, jasper morrison, marti guixe, konstantin grcic, yves behar, thomas heatherwick, puh, , marcel (wanders), maarten baas, hella jongerius, jurgen bey, ، افراد زیادی هستند و همه دوستان من که آنها را ستایش می کنم . همه آنها ساز و دستگاه خود را می نوازند و همه آنها با هم یک ارکستر فوق العاده می شوند .
در مورد افرادی که با آنها کار می کنید به ما بگویید ؟
من هیچکس را مجبور به انجام هیچ کاری نمی کنم و موضوع بسیار عجیب راجع به من این است که هرگز مصاحبه ای برای کار انجام نمی دهم . مصاحبه ها توسط بچه ها انجام می شود و زمانی که نیاز به استخدام کسی وجود دارد با همکاران دیگر تصمیم می گیرند . آنها فقط فرد جدید را یک روز قبل به من معرفی می کنند . به عقیده من یک حس دموکراسی در استودیو وجود دارد . من رئیس نیستم ، همه چیز بسیار آسان و کاملأ طبیعی است . آنها می دانند که چه کاری باید انجام دهند . به ظرفیت هر فرد در مورد آگاهی و هوشیاری معتقدم و لازم نیست که کسی به من بگوید . زیگمونت می گوید : “live with life” . یک استعاره فوق العاده برای توصیف زمان ما . موضوعات نیاز به جریان دارند و نمی توانند سخت باشند در غیر این صورت متوقف می شوند . ما باید مانند ارتباطات باشیم . برای مثال ، زمانی که در اینترنت به گشت و گذار می پردازید ، بسیار جالب است چراکه باید با سیالیت انجام پذیرد .
آیا در طول مراحل طراحی ، بر روی کاغذ زیاد اسکچ می زنید ؟
من قادر به اسکچ و طراحی نیستم . از کلمات استفاده می کنم و از نوشتن .
چه توصیه ای برای جوانان دارید ؟
اول از همه اینکه باید کمتر مصرف گرا بوده و در حوضه انرژی به فکر نسل های بعد هم باشیم حتی به عنوان یک طرح . باید کار کمتر ولی با کیفیت بهتر را انجام دهیم . گاهی اوقات تصمیم به انجام ندادن یک پروژه و کار نسبت به انجام آن اهمیت بیشتری دارد . مشخصه من اینست که کارهای کمی انجام داده ام اما به همه آنها افتخار می کنم . من فقط کارها را زمانی که نیاز مطلق برای من یا مشتری باشد انجام می دهم .
چه موضوعی از آینده شما را می ترساند ؟
در مسیر تکامل از کودکی تا یک فرد بالغ ، ترس خود را از دست داده ام و یه یک آگاهی رسیدم که ترس نیست . حتی وقتی شما یک فرد بزرگسال هستید ، توالی و ترتیب اقدامات برایتان روشن تر است . آرام باشید ، نترسید و به جلو حرکت کنید . در واقع این نگرش یک فرد در مقابله با پروژه هاست . من رویا می بافم و آنها را به واقعیت تبدیل می کنم . این پروسه ایست که باید در کنترل باشد